شاعر : رضا یعقوبیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : مربع ترکیب
درهشتم از ماه ربیع لطف مکرر آمده بر خاکیان ازسوی حق ماه منـوّرآمده
از نسل آل مصطـفی روح مطهـر آمده ای عاشقان ای عاشقان جود مصوّرآمده
آمد گلی در این جهان با عطر وبوی حیدری درخانه هادی رسید امشب امام عسکری
شهر مدینه بهر اوچون وادی طورآمده حوران جنّت از سما با شادی و شورآمده جبریل بهر تهنیت شادان ومسرور آمده چون مظهر ذات خدا نورٌ علی نور آمده با خلق وخوی فاطمی این گل بود حیدرمرام برخلق عالم ازکرم حق داده امشب بارعام
امشب ز دریای شرفدُرّثمین آمد پدید ازآسمان دین حق خورشید دین آمد پدید دربیت هادی مظهر حیِّمبین آمد پدید ای شیعیانمرتضی حبلالمتین آمدپدید
برگـو بهشیـعه مـایـۀ آرامش جان آمده
ای دردمندان جهان داروودرمان آمده
از سوی خالق بر زمین بر شیعه عزت میرسدامشب ز یمن مقدمش باران رحمت میرسد نوری دوباره جلوه از قرآن و عترت میرسدیازدهمیندُرّ ولا از بحر عصمت میرسد ای اهل دل هنگامۀ جشن وسرور وشادی است روشن از این نورجلی چشمان و قلب هادی است
نجل علی وفاطمه نوردل پیغمبراست این نور حق دوم حسن از دودمان حیدراست پور امام هادی و بر کل هستی رهبراستچون جد وآبائش حسن شافع به روز محشراست این گلبن عالینسب ماه جمالش هاشمیست اومظهر ذات خدا خوی خصالش فاطمیست
در زهد وتقوا و شرف چون حضرت طاهاستی سوسن بود مادر ولی زیبا گل زهراستی درهرکجا گر بنگری شور وشعف برپاستی امشب گل بـاغنـقی زینت ده دنیـاسـتی ازیمن این زیبا پسرشهرمدینه گلشن است چشم تمام اهل دل ازمقدم او روشن است
با عطرو بوی احمدی ماه جمالش کوثریستبهر دهممولای دین اومجتبی دیگریست چون جد مظلومش حسین اوشیوهاش روشنگریستاین حیدری خوی وخصال مولای عالم عسکریست با اذن خـلاقمـبـین کارخـدایی میکند ازمشکلات این جهان مشکلگشایی میکند
امشب ز شادی وشعف شیعه شده دلشاد تو رفته مدیـنه این دلـم اندر شب میلاد تو
مولای عـالم یا حسن دلها نمـوده یادتو بنهاده حق در قلب من مهرتوواجداد تو شادم که از لطف خدا دلخسته مهمان توأم از روز اول یا حسن ریزهخور خوان توأم
تو گلبن عصمت ولی من بر تو خارم یاحسناز لطف خاص کبریا حب تو دارم یا حسن مهروولایت درجهان داد اعتبارم یاحسن شد نوکـری درگه تو افـتخـارم یا حسن
هستم تمام عمرخود شرمندۀ احسان تو
با دست خالی آمدم دست من و دامان تو
مولای خوبان جهان جانم فدای تو حسن شکرخدای مهربان هستم گدای توحسن دردل نهاده ذات حق مهروولای توحسنگشته بهشت و جنت من سامرای توحسن مولا ز طفلی از کرم مهرت عجین شد با گلم با یک نگاه مرحمت حل کن تمام مشکلم
ای غنچه یاسفاطمی مجنون صحرای توأمشد افتخارمدر جهانخاک کف پای توأم از کودکی مولای من غرق تمنای توأم لطف خـدا شد شاملـم مست تولای توأم ای آنکه هستی در جهان بر شیعیان چون آفتاب بر این دل زار(رضا) نور ولایت را بتاب